انتظار موعود در ادیان
الف) مسیحیت و انتظار موعود در ادیان
مسیحیت مانند هر دین دیگر فرقه های متعددی دارد که سه فرقه اصلی ومهم آن عبارتاند از: کاتولیک، ارتدکس و پروتستان.
اندیشه بازگشت عیسی مسیح «علیهالسلام» یکی از مهم ترین باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل میدهد، از دیدگاه آنان مسیح «علیهالسلام» به صلیب کشیده شد و به شهادت رسیده است. سپس به آسمانها رفته ودر آخر الزمان برمی گردد و جهان را درخشان میسازد و آخرین نجات دهنده است، چنان که در انجیل آمده است:
خدای پدران ما آن عیسایی را که شما به صلیب کشیده و کشتید بر میخیزاند، او را خدا بر دست راست خود بالا برده سرور و نجات دهنده ساخت، تا اسرائیل را توبه و و آمرزش گناهان بدهد. ولیکن شنیده و دانسته ایم که این مرد (موعود) به راستی مسیح است و خلاصه کننده عالم.
دربارۀاندیشه انتظار مسیحیت، در انجیل موجود قطعه هایی وجود دارد که چراغ انتظار را در میان مسیحیان روشن میدارد، به عنوان نمونه به چند مورد اشاره میکنیم.
1- در انجیل لوقا آمده است: کمرهای خود را بسته و چراغ های خود را افروخته بدارید، باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند، تا هروقت آید و در را بکوبد بی درنگ در را برای او باز کنند.، خوشا به حال آن غلامانی که آقای ایشان چون آید آنها را بیدار یابد، پس شما نیز مستعد باشید زیرا در ساعتی که شما گمان نمیبرید پسر انسان میآید.
2- در انجیل متی آمده است:
بیدار و آماده باشید در این وقت به درستی که شما آن روز و ساعت را نمیدانید.
3- در انجیل مرقس آمده:
پس بیدار باشید زیرا نمیدانید که در چه وقت صاحبخانه میآید، در شام یا نصف شب یا با بانگ خروس یا صبح، مبادا ناگهان آمده و شما را خفته یابد، اما آنچه به شما میگویم و به همه میگویم بیدار باشید.
همچنان که ملاحظه میشود این قطعه ها از انجیل، به صراحت مسیحیان را به انتظار سازنده و آمادگی برای آمدن منجی و مصلح جهانی دعوت مینماید و آنان را به این نکته متوجه میسازد که هرکس امید به آمدن پسر انسان دارد، باید بیدار و آماده باشد و آمادگی پذیرش او را در خود ایجاد کند.
همه مطالب فوق این نکته را نیز به صراحت اعلام میدارند که همه باید منتظر او باشند، زیرا وقت ظهورش مشخص نیست.
مسیحیان به جهت شوق به بازگشت عیسی «علیهالسلام» دچار توهماتی شدند و تاریخ هایی ار برای رویداد پیشگویی کردند. لذا فرقه های متعددی پدید آمد مثلاً گروه آناباتیستها در قرن شانزدهم برای آماده کردن زمینۀ سلطنت هزار ساله حضرت عیسی «علیهالسلام» به پا خاستند و برخی از شهرها را برای مدتی در اختیار گرفتند، ولی آنان را بی رحمانه سرکوب کردند.
و یا ایروینگینان برای سرعت بخشیدن به ظهور آن حضرت، دوازده حواری تعیین کردند ولی از این انتظار طرفی نبستند، و یا اینکه گروه گواهان یهوه برای پذیرایی از حضرت عیسی «علیهالسلام» و انبیای پیشین در آمریکا آپارتمان تهیه کردند. در میان مسیحیان معاصر هم شوق انتظار هنوز زنده است. برای اثبات این مطلب موارد زیر را به عنوان شاهد ذکر میکنیم:
1- همان طوری که عدهای از مسیحیان بر این عقیده هستند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله تشکیل خواهد داد، از این رو از دیرباز گرو ههای کوچکی به هزاره گرایی در مسیحیت پدید آمدهاند که همه سعی و تلاش خود را به آمادگی برای ظهور دوباره حضرت عیسی «علیهالسلام» در آخر الزمان مصروف میدارند مثلاً فرقه ادونیستهای روز هفتم که قبل از سال 1843 به وجود آمدهاند و تا عصر ما باقی هستند.
2- یکی از رهبران مسیحی ایران، طی مصاحبهای چنین اظهار میدارد.: دین ما نیز مثل اکثر ادیان دیگر که به آمدن فردی اعتقاد دارند- به ظهور مجدد حضرت عیسی «علیهالسلام» اعتقاد دارد، همه مسیحیان هم به این معتقدند چون حضرت ایشان اعلام کردهاند و در انجیل هم آمده است که حضرت عیسی «علیهالسلام» فرمود: من اکنون میروم و باز خواهم گشت. حتی کلیسای ما نیز یکی از یکشنبه های عید خود را یکشنبه بازگشت نامیده است.
از آنچه بیان شد روشن گردید که اعتقاد به ظهور منجی آخر الزمان، یکی از باورهای دیرین مسیحیت است و آنان نیز در انتظار مصلح توانمندی در آخر الزمان هستند.
ب) یهودیت و انتظار موعود
یهود در لغت به معنی متدین به دین یهود و پیرو دین موسی «علیهالسلام» میباشد.
آئین یهود یکی از ادیان بزرگ الهی است که چندین قرن قبل از اسلام، در جزیره العرب رایج و ظاهر شد. در آیین یهود کتاب های فراوانی از جمله کتاب مقدس و مصادر آیین یهود است و در رأس آنها کتاب تورات است و یهود معتقدند که همین کتاب تورات بر موسی کلیم الله وحی شده است و علمای یهود تفسیری بر تورات نوشتهاند که تلمود نام دارد.
کتاب تورات دارای بخش های مختلف و هر بخش آن سِفر نامیده میشود. و هر سفر دارای چند باب و قطعه است. شور و التهاب انتظار موعود آخر الزمان مقولهای است که در تاریخ پر فراز و نشیب یهودیت موج میزند و چشم به راهی و انتظار آمدن یک منجی، از جمله اعتقادات یهودیت میباشد، این اعتقاد ریشه در منابع مقدس آنان دارد که در ادامه به برخی از بشارت ها که دربارۀ این امر مهم بیان شده است، اشاره خواهیم کرد.
در ابتدا به مسئله انتظار از دیدگاه یهود و منابع آنان در عهد عتیق میپردازیم.
1- در مزمور 37 از مزامیر داود نبی آمده است:
خداوند داود نبی را به وسیلۀ انتظار تسلی میدهد. و او را به انتظار دعوت مینماید و به او وعده داده میشود که از اکثریت شروران واهمه نداشته باشد. با این بیان کهای داود! ذهنت را مشوش نساز که البته منتظران را خداوند وارث زمین قرار خواهد داد. و آنان که لعنت شدهاند پراکنده خواهند شد. و صالحان از مردم همان کسانی هستند که زمین را به میراث برند و تا فرجام حیات جهان در آن زیست کنند.
و مصداق همین توصیۀ همین چشم به راهی و انتظار نیز در قرآن کریم بیان شده است:
بی گمان در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایستۀ ما به ارث خواهند برد.
2- در کتاب مقدس حیقوق نبی نیز به مسئله انتظار اشاره شده است:
اگرچه تأخیر نماید برایش منتظر باش،زیرا که خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود، بلکه جمیع امت ها را نزد خود جمع مینماید و تمام قوم ها را برای خویش فراهم میآورد.
قرآن کریم نیز در دو مورد به این موضوع پرداخته است: بگو غیب، از آن خداست، پس منتظر باشید من نیز با شما از منتظرانم.
منتظر باشید که من هم با شما از منتظرانم.
3- در کتاب مقدس صفنیای نبی میفرماید:
منتظر باشید زیرا هدف من این است که امت ها را جمع نمایم و ممالک را فراهم آورم، در آن زمان زبان پاک به امتها باز خواهم داد تا جمع آنان اسم خدا را بخوانند و یک دل او را عبادت نمایند.
4- در کتاب مقدس دانیال نبی نیز از انتظار سخن به میان آمده است:
زمان در حال گذر است به سرعت، و علم در حال پیشرفت در این رهگذر،خوشا به حال کسی که جزء منتظران باشد.
از آنچه که بیان شد قطع پیدا میکنیم که انتظار جزء اعتقادات مسلم یهودیت بوده است.
یهودیت معاصر: چشم به راهی و انتظار آمدن شخصی فوق العاده در بحرانی ترین ایام روزگار و دادرسی او نسبت به بندگان خدا در منابع کنونی یهود با همه تحریفاتی که طی قرون متمادی در آنها رخ داده است قابل توجه و عنایت است. به طوری که در عصر حاضر مشاهده میکنیم که ادعیه و عبادات جامعه یهود خالی از انتظار نیست و کاملاً این عقیده در آنها ملموس است که در اینجا به چند نمونه اشاره میکنیم:
1- در کلمات قدوشا از انتظار سخن به میان آمده است، و این نمونه بارزی است برای اینکه یهودیان معاصر از جملۀ منتظرین میباشند و امید و چشم به راهی آنان را در اذهان متبلور میسازد، در آنجا که به منجی و موعود خود اشاره میکند و میگوید:
ای پادشاه ما! از مقامت ظاهر شو و بر ما حکمفرمایی کن چون ما در انتظار تو هستیم.
2- یهودیان هم اکنون هرساله در مراسم سالگرد بنیانگذاری اسرائیل مراسم با شکوهی برپا میکنند و در آن مراسم ادعیهای خوانده میشود و از جمله آن ادعیه این دعا است:
ارادۀ خدای ما چنین باد که به لطف او شاهد سپیده دم آزادی باشیم و نفخ صور مسیحا گوش ما را نوازش دهد.
در این فراز دعا مشاهده میکنیم که چشم به راهی و امید به آمدن مسیحا و به ارمغان آوردن آزادی و رهایی برای ملت یهود، خود مصداق بارز انتظار است.
3- نماز نامه های یهود که در بند هفتم آن به انتظار اشاره شده است:
چشمان ما ببیند که تو از در رحمت به صهیون بازمی گردی.
و در فراز دیگری از آن نمازنامه آمده است؛
این اسیران بیچاره در سرزمین های بیگانه همچون غلامان و کنیزان از روزی که آنان را ترک کردهای منتظر تو هستند.
همانگونه که مشاهده نمودید در عصر کنونی در جامعهی یهودیت همانند گذشتگان به انتظار معتقدند و در مجموع کامل ترین و اصیل ترین بیان در انتظار مسیحائی در منابع یهود موج میزند که به نمونه هایی از آن پرداختیم.
ج)زرتشتیان و انتظار موعود
بیشتر پژوهشگران اسلامی بر وجود شخصیتی به نام زرتشت باور دارند و اگرچه در خصوصیات زندگی و پیغمبر بودن او دچار تردیدند، اما اغلب مورخان اسلامی او را شاگرد با واسطۀ ارمیای نبی و یا عزیر نبی میدانند.
اما زرتشتیان بر این باورند که قرن ها قبل از میلاد مسیح، زرتشت به دنیا آمد و در 30 سالگی پس از اینکه مکاشفهای به او دست داد، از جانب اهورامزدا- نام خدا در آیین زرتشت به پیامبری مبعوث شد، و اگرچه اوستا منشأ تضاد و تناقض بی شمار در ثنویت و توحید است؛ اما زرتشتیان امروزی خود را یکتا پرست میدانند.
کتاب مقدس آیین مزدیسنا- زرتشت- اوستا است.
احتمالاً آیین زرتشت نخستین دینی بود که پیروزی نهایی خوش رفتاری بر بد رفتاری و بشارت آمدن منجی و آبادانی جهان را تعلیم داد.
زرتشتیان- با عنایت به بشارت های اوستا - بر این باورند که بعد از زرتشت و قبل از پایان جهان در سه فاصله هزارسال، سه منجی به نام های آشود، آشودرماه، سوشیانت (سوشیانس) خواهند آمد و یکی پس از دیگری جهان را پر از عدل و داد خواهند کرد.
هر سه این منجیان موعود مزدیسنا هستند که به آنها سوشیانت اطلاق میشود. در ظهور دو موعود اولی، باز گیتی دچار ستیزه اهریمن است. در هزاره نخستین ظهور، طوفانی روی خواهد داد. در هزاره دومین ظهور، ضحاک خروج خواهد کرد. در هزاره سومین، پیروزی قطعی ایزدی و فتح نهایی مینوی و شکست فاحش اهریمن و... است. ولی مهم ترین ایشان آخرینشان است که به طور خاص، سوشیانت به او اطلاق میشود.
سوشیانت سوم هنوز زاده نشده و نو کننده و رها کننده جهان در پایان هزاره سوم است. او سومین پسر آینده زرتشت و آخرین آفریده و مخلوق اهورامزدا شمرده شده است.
تجلی شوق به ظهور موعودها و انتظار برای نوسازی جهان در اوستا و ادعیه زرتشتیان، نمایان است، و اگرچه در اوستا سخن از رهانندگان و همه موعودها و انتظار آمدن آنهاست، اما زرتشتیان در عصر حاضر در انتظار سوشیانت سوم به سر میبرند.
در اوستا بخش یسناهات 46 آمده است:
کی،ای مزدا، سپیده درخشان پیروزی، جهان را دربر خواهد گرفت. کی درخشندگی آفتاب دین، همه جا را تابان خواهد ساخت؟ کی سوشیانت ها فراوانی و زیادی خواهند یافت تا از پرتو کار و کردارشان دین گسترده شود.
این قسمت از اوستا تعلیمی برای پیروان آیین مزدیسنا است تا چشم به راه آمدن سوشیانت یا سوشیانتها باشند که جهان را نو کرده و آیین خود را گسترش دهند. در یسناهات 48 آمده است:
کیای مزدا، راستی و نیکی و سرزمین آباد کشت شده با خانه های زیبا و خانواده های کامیاب برای ما به بار خواهد آمد؟
چشم به راه آبادانی سرزمین ها و جایگزین شدن راستی و نیکی به جای نیرنگ ها حیله ها در جهان با چشم به راهی آمدن موعودی همراه است که آن کارها را انجام دهد. در بخش های دیگری از اوستا هم سخن از انتظار و توصیه به آن آمده است:
هنگامی که سزای این گناهکاران فرا رسد، پس آنگاهای مزدا کشورت را بهمن در پایان برپا کن از برای کسانی که دروغ را به دست های راستی سپرند، و خواستاریم از آنانی باشیم که زندگی تازه کنند.
کیای مزدا، بامداد روز فراز آید، جهان را دین راستین فراگیرد با آموزش های فزایش بخش پر خرد، رهانندگان کیانند، آنانی که بهمن به یاریشان خواهد آمد از برای آگاه ساختن من تو را برگزیند.
در فروردین یشت قسمت دیگر اوستا فقره 146 آمده است:
بشود فرهوشی ها-ارواح و قوای نیکان- به زودی در این جا به دیدار ما بشتابند، بشود که آنان به یاری ما آیند و هنگامی که به تنگنا افتاده ایم یاوری آشکار خویش نگهداریمان کنند، با پشتیبانی همانند اهورامزدا.
این فقره هم بیانگر امید و آرزو و چشم به راهی آیندهای درخشان است:
گفتنی است شوق به ظهور موعودها و انتظار آمدن آنان افزون بر اوستا در ادعیه زرتشتیان نیز جلوه گر است. آنان در زمان معاصر با خواندن این ادعیه و دیگر مراسم عملاً منتظر بودن خود را به اثبات میرسانند.
1- خواندن سه بار دعای(اشم اهورا مزدا) که واژه های نخستین از بند اول کرده 13 ویسپرد و دیگر اعمال آن، برای ظهور سه موعود مزدیناست و چنان چه این دعا به خوبی و درستی خوانده شود، ایشان زودتر به جهان میآیند و دنیا را آبادتر و امن تر میکنند.
2- بهترین مردمان در ایام سخت پیش از ظهور کسی است که علی رغم کمرنگ شدن و اضمحلال دین و دینداری هنوز کُشتی نشان و کمربند مخصوص آیین زرتشتی را در میان بسته باشد و به این آیین وفادار بماند و به خواندن دعاهای وارده مبادرت ورزد تا ظهور موعودها زودتر فرا رسد.
این گفته ها بیانگر آنند که زرتشتیان نه تنها منتظر آمدن سوشیانت سوم هستند بلکه برای شوق آمدن او اعمالی را هم بر خود لازم میدانند و گفتنی است اگرچه از این مطالب چنان برمی آید که آن منجی از میان زرتشتیان بر میخیزد و کشوری برای آنان برپا میکند و بر اساس قوم مداری بر جهانیان برتری بخشیده میشوند؛ امااندیشه موعود زرتشتی،اندیشهای جهان شمول است و پیروان آیین مزدیسنا در انتظار تولد و ظهور سوشیانت سوم و رهانندگی تمام جهانیان هستند.
د)هندوئیسم و انتظار موعود
هندوستان کشوری باستانی است و قومی کهنسال در آن سرزمین زیستهاند، بیش از دو هزار سال قبل از میلاد سکنه آن دیار مردمی بودهاند سیه چرده با موهای مجعد که اعقاب ایشان به نام دراویدیان هم اکنون در نیمه جنوبی شبه جزیره فراوانند.
این قوم دارای تمدنی درخشان و پشرفته بوده است تا اینکه در اواسط هزاره دوم قبل از میلاد مردمی از ریشه و نژادی دیگر از دامان کوهها و سلسله جبال هندوکش گذشته و آن ملک را تسخیر کردهاند. و به آن صورت و شکلی جدید دادهاند. آنها مردمی بلند قامت و سفید چهره بودهاند از ریشه هند و اروپایی که خود را آریان میخواندند. آریایی ها چون به سرزمین هندوستان هجوم آوردند با بومیان هند به جنگ و ستیز برخاستند و تمدن درخشان آنها را از میان برداشتند. و آن مردم متمدن را مطیع و فرمانبردار خود کردند.
آریائیهای ایرانی و هندی مدت زیادی باهم میزیستند تا سرانجام بر اثر تنگی جا و سردی آن مکان و اختلافات قبیلهای ناچار به مهاجرت شدند و دو راه مختلف را در پیش گرفتند. یکی به سوی مشرق(هند) و دیگری مغرب(ایران) منشعب گشتند.
به مرور زمان در زبان و رسوم و آداب آن دو قوم تغییرات بسیاری به وجود آمد و در امر دین و مذهب ما بین آن دو قبیله آریائی نژاد دو کیش جداگانه یکی هندوئی و دیگری پارسی پدید آمد.
اندیشه موعود در آیین هندو با شخصیت کلکی یا کلکین شکل میگیرد. بنابر فکر هندویی، جهان از چهار دورۀ رو به انحطاط تشکیل میشود در چهارمین دوره یعنی عصر کَلی سراسر جهان را ظلم و تاریکی فرا میگیرد، ناشایستگان بر جان و مال مردم مسلط میشوند، دروغ و دزدی و رشوه سایه سیاه خویش را بر دنیا میگستراند. در این عصر که بنابر باورهای هندویی، ما اکنون در آن به سر میبریم فقط به یک چهارم دَرمِه(نظام کیهانی یا دین) عمل میشود و سه چهارم آن به دست فراموشی سپرده میشود.
در پایان چنین دوران سیاهی دهمین و آخرین تنزل(آوتاره) ویشنو که کلکی یا کلین نام دارد؛ سوار بر اسبی سفید و با شمشیری آخته و شهاب گون ظهور میکند تا شرارت و ظلم را ریشه کن کند و عدالت و فضیلت را برقرار سازد.
به اینگونه هندویان در این عصر که عصر فساد و ظلم نام گرفته در انتظار ظهور دادگستری جهانی هستند که بیاید و به شرارت ها و ظلم ها خاتمه داده و عدالت و فضیلت را برقرار سازد. این نکته نیز شایان توجه است که هندویان بر اساس کتب مقدسشان منتظر حضرت ولی عصر هستند و کتاب های آنان اسم حضرت را برده و از قیام ایشان بشارت داده است. در این جا به نمونه هایی از این بشارات اشاره میشود:
1- در کتاب دید که نزد هندویان از کتب آسمانی است آمده:
پس از خرابی دنیا(هرج و مرج شدنش) پادشاهی در آخر الزمان ظاهر میشود که پیشوای خلایق شود و نامش منصور باشد و تمام عالم را بگیرد و تمام اشخاص را از مؤمن و کافر بشناسد.
2- شاکموتی پیامبر هندوها در کتاب خود نسب منجی را به سید خلایق میرساند و چنین بیان میدارد:
پادشاهی دنیا به فرزند سید خلایق دو جهان کشن بزرگوار تمام میشود. او کسی باشد که بر کوههای مشرق و مغرب دنیا حکم براند و بر ابرهایی سوار شود و فرشتگان کارکنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از سودان که زیر خط استوا است تا ارض تسعین که زیر قطب شمال است و ماوراء بحار را صاحب شود و دین خدا یک دین شود و دین خدا زنده گردد و نام او قائم است و خدا شناس باشد.
3- در کتاب پاتکیل از اعاظم هندوان که در نزد آنان صاحب کتاب آسمانی است راجع به منجی آخر الزمان بشارت داده که او از نسل پیامبر اسلام و وصی او علی بن ابیطالب است که نام وی راهنما میباشد.
تا اینجا روشن شد که اعتقاد به آمدن یک منجی ومصلح جهان عقیدهای قطعی در نزد هندوها است و این اعتقاد به طور وسیع و گستردهای در میان آنان رواج دارد، چنان که در بسیاری از کتابهای مقدسشان به آن بشارت دادهاند.
با اثبات اعتقاد به موعود طبعاً ثابت خواهد شد که که انتظار که از آثار و نتایج اعتقاد به موعود و آمدن منجی است در میان آنان وجود خواهد داشت- هرچند ممکن است نمود خارجی انتظار در بین آنان خیلی ملموس و عینی نباشد- زیرا آنکه که معتقد به مطلبی است حتماً ملازمات و آثار و نتایج آن را هم میپذیرد.
بر این اساس جامعهای که معتقد به آمدن مصلح و منجیای است که با آمدن او وضع نابسامان، سامان، گرفتاری ها برطرف و ظلم ها از بین خواهد رفت؛ اگر نگوییم همیشه امید به آمدن او و بهبود وضع موجود را خواهد داشت، لا اقل در مواردی که به بن بست میرسد و در مواقعی که از ظلم و بی عدالتی به ستوه میآید آرزوی آمدن آن مصلح و منجی را خواهد نمود. و این احساس را در خود ایجاد خواهد کرد که نا امید و مأیوس نباشد و اعتقاد داشته باشد که او خواهد آمد و به بی عدالتی ها پایان خواهد داد و به اوضاع سامان خواهد بخشید و وضع نامطلوب را مطلوب خواهد ساخت.
ه) بودیسم و انتظار موعود
آئین بودا یکی از شاخه های کیش هندوست که از هندوستان بیرون آمده و سراسر مناطق خاوری را درنوردیده است و به علت گسترش در مناطق پرجمعیت جهان، پیروان زیادی دارد.
بودا لقب گوتاماشاکیامونی بنیانگذار مکتب اصلاحی بودیسم است، به عقیده بودائیان وی که فرزند پادشاه شهر کاپیلاوستو در شمال هندوستان بود در حدود سال 563 قبل از میلاد به دنیا آمد.
وی در آغاز، سیدارتا نامیده میشد. ستاره شناسان پیشگویی کرده بودند که این شاهزاده پس از مشاهده نمونه های بیماری، پیری و مرگ و برخورد با یک ریاضت کش، دنیا را ترک خواهد کرد و به ریاضت روی خواهد آورد و بدین سبب پدرش دستور داده بود که وی را دور از ناملایمات زندگی بشری و در ناز و نعمت پرورش دهند و مراقب رفتار وی باشند. او در سن 29 سالگی پس از مشاهده موارد مذکور، شبانه کاخ و تنعمات آن را ترک کرد و تحت ارشاد فردی به نام آلارا زندگی راهبان را برگزید و پس از شش سال ریاضت های سخت و سنگین در جنگلها، سرانجام هنگامی که از وصول به حقیقت از طریق ریاضت ناامید شد ریاضت را کنار گذاشت و به تأمل و تفکر و مراقبت معنوی روی آورد، این دوره نیز شش سال طول کشید و پس از آن با هفت هفته توقف زیر درختی که بعداً درخت بیداری نامیده شد با ما را مبارزه کرد و در نهایت به زعم خود به حقیقت دست یافت و بودای شد.
اندیشه موعودگرایی در آئین بودائیان با مفهوم میتریه تبیین میگردد. میترویه در الهیات بودایی او را بودای پنجم و آخرین بودا از بودائیان زمینی میدانند که هنوز نیامده است اما خواهد آمد تا همگان را نجات دهد. او را در نماد نگاری بودایی به هیبت مردی در وضعیت نشسته آمادۀ برخاستن نمایش میدهند تا نمادی از آمادگی وی برای قیام باشد.
چنانچه از نمادنگاری بودائی برمی آید، بودائیان چنان در انتظار موعودشان میباشند که او را در حالت آمادۀ قیام، نمایش میدهند و ظهور او را نزدیک و قریب الوقوع میدانند.اندیشه انتظار و اعتقاد به موعود، تا آنجا در میان بودائیان رواج داشته که در آرزوی به سر آمدن انتظار بعضی اوقات افرادی را مصداق منجی موعود پنداشتهاند. به عنوان نمونه در شمال برمه مردم عقیده دارند بوداو از رهبران دینی معاصر پادشاه جهان و همان بودای آینده یعنی میتریه بوده است و یا در میان بودائیان آسیا فراوان پیش آمده که رهبران وپایه گذاران جریان های دینی اجتماعی را، همان میتریه میانگاشتهاند.
جالب توجه است که بودائیان نیز بر اساس بعضی از کتاب های مقدسشان مانند مسلمانان منتظر ظهور شخصیتی هستند که از نسل پیامبر اکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) است چنانکه بودائیان در کتاب دادانگ از قول بودا نقل میکنند که او گفته:
آن وقت(بعد از پر شدن عالم از فسق و گناه) دست راستین جانشین مماطا ظهور کند خاور باختر عالم را بگیرد، آدمیان را به راه خوبی ها رهبری کند، او تنها حق و راستی را قبول میکند و بس.
روشن شد که موعودگرایی و عقیده به منجی آخر الزمان در میان بودائیان عقیدهای اصیل و قطعی است و نیز در لابه لای بحث به طور ضمنی مشخص شد که آنها به نحوی منتظر هستند- مانند مسئله نماد نگاری از موعود که او را نشسته در حال قیام نشان میدهند یعنی منتظرند که او به زودی قیام کند- اضافه میکنیم با اثبات قطعی بودن عقیده به ظهور منجی، مسئله انتظار و منتظر بودن آنان نیز ثابت میشود زیرا انتظار از آثار و نتایج عقیده به ظهور منجی است که در آئین هندو روشن گردید.
و) اسلام و انتظار موعود
در بحث علل و فلسفه مهدویت و شناخت مبانی عقیدتی آن، باید توجه داشت که اسلام ره آوردی است وحیانی و حقیقتی است آسمانی و ملکوتی که با ظهور خاتم پیامبران حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) به بشریت هدیه شده است تا به عنوان برنامهی دائمی، عهدهدار رشد و تعالی بشر در همه شئونات کمالی باشد و زمینهی نجات و سعادت دنیوی و اخروی انسان را فراهم سازد. ظهور اسلام با بعثت رسول اکرم «صلیالله علیه و آله و سلم» در دو ساحت: ظاهری و باطنی، نمودار میباشد.
ساحت ظاهری آن نبوت و ساحت باطنی آن ولایت. اولی با مبعث وجود مقدس ختمی مرتبت آغاز و با رحلت حضرت، ختم یافته. اما دومی یعنی ساحت ولائی اسلام جاودانه و باقی است و در وجود امامان معصوم «علیهالسلام» و جانشینان پیامبر(صلی الله علیه و آله) استمرار دارد که مهدی موعود(عجل الله تعالی فرجه) آخرین آنان و خاتم ولایت میباشد.
ادوار تاریخی که از آدم «علیهالسلام» تا خاتم (صلی الله علیه و آله) میباید تحقق مییافت هنوز کامل نگردیده تا طومار عالم برچیده شود و تاریخ پایان یابد بلکه این ساحت با ظهور آن یگانه دوران که عصر شکوفای تاریخ بشر است آغاز میگردد. برخلاف دیدگاه کودکانه امثال فکویاما که با دیدن رونق نسبی تمدن غرب در عصر مدرنیته، نماد لیبرال دموکراسی را به عنوان آخرین نسخه تکامل ایدئولوژیکی و پایان تاریخ پنداشتهاند؛ در تفکر اسلامی تحولات صنعتی و تکنیکی زمینه و تمهیدی است برای درک و توجه به آن عصر موعود و نقطه پایان بلندای تاریخ بشر فقط با تحقق جامعه آرمانی ذخیره الهی، قابل بررسی است و الا تاریخ ناقص خواهد بود.
با توجه به آنچه اشاره شد در اینجا لازم است به نکاتی در رابطه با اصالت مبانی مهدویت در اسلام به طور اجمال اشاره نمود و این بحث را از چند بعد مورد توجه قرار داد:
1- بعد عقیدتی: موضوع مهدویت یک عقیده کاملاً اسلامی است که ریشه های ثابت آن در کتاب و سنت صحیح و متواتر قرار دارد. آیاتی از قرآن مجید و حجم زیادی از احادیث و اخبار در این خصوص، چنان این عقیده را تحکیم و استوار نموده است که حتی انکار آن مانند انکار اصل رسالت و نبوت، در بعضی روایات کفر شمرده شده است. به همین جهت اصل مهدویت و ظهور حضرت مهدی در آخرالزمان در میان مسلمانان یک مسئله مورد اتفاق و بدیهی محسوب میشود. دلائل روایی این بحث که به وسیله صحابه از زبان پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل شده است در منابع معتبر حدیثی فریقین ثبت و ضبط گردیده است. لذا این مسئله مانند دیگر مسائل مورد اتفاق و بدیهی اسلامی، نیاز به اثبات ندارد.
2- بعد فطری: خلاصه و حقیقت مهدویت منتهی شدن مسیر جوامع جهان به سوی جامعه واحد دارای سعادت، امنیت، رفاه عمومی، تعاون، همکاری، همبستگی همگانی، عدل جهانی، نجات مستضعفین، نابودی مستکبرین، و خلافت شایستگان مؤمنین به رهبری یک رادمرد الهی است که موعود انبیا و ادیان و دوازدهمین وصی و خلیفه پیغمبر آخرالزمان است. روشن است که رسیدن به چنین مقصدی و دریافتن این محتوا و این هدف و این پایان و عاقبت، مطلوب هر فطرت و خواسته وجدان هر انسان حق طلب است.
پایان یافتن سلطه ظالمان و استقرار نظام مبتنی بر امنیت فراگیر و عدل جهانی، آرزوی فطری هر فرد است. به راستی چه کسی است که از نابودی طاغوتیان و کاخ نشینان سیاه و سفید که تمام جهان را صرفاً برای خود میخواهند و از خونابه دل صدها میلیون انسان بی پناه، شراب مستی مینوشند، شاد نشود؟ و از برچیده شدن طومار جباران خونخوار احساس آرامش ننماید؟ البته بنیان حرکت عالم نیز در راستای این خواست فطری سامان داده شده است و بر اساس سنت الهی جامعه بشری در روند تدریجی رو به تکامل خویش، خود را برای استقبال از یک تصفیه وسیع و بنیادین، آماده میکند تا چنین تحولی بزرگ و شگرف را در خود پذیرا باشد. در دورنمای چنین فرایندی مظاهر ظلم و تزویر مجالی برای ماندن نخواهند یافت، زیرا با آمدن حق جا برای باطل نمیماند.
3- بعد عقلانی: مهم ترین معیار صحت یک تفکر و عقیده، عقلانیت و خرد پذیری آن است، اعتقاد به مهدویت دراسلام از این نظر نیز بر مبنای معقول و منطقی استوار است. این بحث ضمن دارا بودن دلائل مستحکم نقلی و وحیانی که مقتضی اثبات مسئله میباشد؛ تبعات تعارض آمیز عقلائی را به همراه ندارد. البته دلائل عقلی این بحث در قالب قاعدۀ لطف، لزوم واسطه فیض و... در جای خود طرح میشود. اما در اینجا مجال ذکر آن نمیباشد.
با چنین نگاهی هراندیشمند خردورزی نه تنها نسبت به امکان عقلانی اصل موضوع، تردید روا نمیداند بلکه از جهت وقوعی نیز واقعیت داشتن وجود حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه)، غیبت او و واقعیت یافتن ظهور آن حضرت و استقرار نظام عدل جهانی آن حضرت را در فراسوی حرکت تمدنی جامعه بشری نیز تصدیق مینماید. اساساً نفس همگانی بودن اعتقاد به منجی در میان پیروان ادیان و ملل و نحل و اتفاق نظر مسلمانان در این خصوص، خود دلیل روشنی بر جایگاه و اعتبار عقلانی این اصل اسلامی میباشد که از هرگونه تردید و انکاری مصون مانده است، گرچه خصوصیات و جزئیات آن محل اختلاف است.
مطالعه صدها کتاب و رسالهای که از یازده قرن پیش تا کنون در این موضوع نوشته شده، اصالت این عقیده را بر مبنای صحیح و معقول و مصادر اصیل اسلامی روشن میسازد. وجود این منابع معتبر و مبانی قطعی چنان این عقیده را از هرگونه تشکیک و انکار، تضمین و مصونیت بخشیده است که حتی در مقام رد دعوی کسانی که مدعی مهدویت بودهاند، کسی نتوانسته است اصل عقیده به مهدویت را مرد تردید قرار دهد. بلکه مدعیان دروغین و متمهدیان را به دلیل واجد نبودن علائم و اوصافی که برای مهدی(عجل الله تعالی فرجه) ذکر شده است رد میکردند. زیرا انکار اصل مهدویت را مساوی با انکار مبانی و مآخذ محکم اصول و فروع اسلامی میدیدند.
4- بعد توحیدی: هسته مرکزی و محور اصلی تمامی مسائل اعتقادی، تربیتی و برنامه های سیاسی و اجتماعی، ایمان به وحدانیت و یگانگی و بندگی خداوند متعال است. قرآن کریم نیز هدف نهایی حکومت اسلامی را تحقق جامعه توحیدی که در آن اثری از شرک و نفاق وجود نداشته باشد، اعلام نموده است.
قبول و التزام نظامات و قوانینی که منبع و مبنای شرعی و اعتبار الهی ندارد- خواه در امور عبادی یا در امور سیاسی و مالی و... باشد- پرستش طاغوت است. بر همین اساس نظامات غیر الهی تحت عنوان هر رژیمی باشد، مشروعیت حکومت ندارند. چه استبدادی و چه در قالب نظام موروثی سلطنتی و یا در شکل دموکراسی مردمی و یا اشکال دیگر باشد.
تفکر مهدویت تجلیگاه نظام توحیدی اسلام است که در آن اهداف توحیدی حکومت نظیر وحدت نظام سیاسی، حکومتی، وحدت قانون، وحدت دین و عقیده و مرام، وحدت همبستگی جغرافیایی و اقلیمی و.. همه و همه تبلور تام دارد. مهم ترین هدف در دعوت و مبارزات انبیاء عموماً و پیام خاص قرآن کریم خصوصاً تحقق جامعه توحیدی خدا، محور و پیاده کردن ارزش های الهی در همه ابعاد آن میباشد. بدون شک این هدف دیرینه و الهی تنها با دست باکفایت حضرت بقیة الله-ارواح العالمین له الفداء- قابل انجام است. او که نوید امن و امان را در پهنۀ گیتی و جغرافیای جهانی به ارمغان میآورد. تنها در پرتو دولت کریمه او است که توحید و عدالت فراگیر میگردد. و اگر جهان تشنه عدالت و امنیت است عدالت و امنیت نیز بی تابانه قدوم آن پرچمدار بزرگ توحید را به انتظار نشسته است. نتیجه اینکه بعد عقلانی و ریشه فطری باور داشت مهدویت و ابتنای این مسئله بر مبنای وحیانی آیات قرآن و سنت؛ قطعی و ضرورت پاسخگویی به ایده آلهای فطری و تاریخی در رسیدن به مرحله مدینه فاضله و تشکیل جامعه عدل توحیدی موجب شده است که اعتقاد به مهدویت ضمن این که از محکمات اصول اسلامی به شمار میآید اساسی ترین دغدغه دینی و رسالت اسلامی نیز محسوب شود که بارور شدن آن پیامدهای فوق العاده مبارکی را برای کل بشریت خواهد داشت.
منبع : کتاب مقالات مهدوی، مرکز مطالعات و پژوهشهای حوزه علمیه قم
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : محمد رضا زینی
تاریخ : 24 / 11 / 1391
ساعت :